سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر را می توان دومین تجربه ی تجرد و جدایی بخش ملی سینمای ایران از وجوه جهانی و ابعاد بین المللی آن دانست؛ تجربه ای که امسال در دوسالگی خود، به وضوح مشکلات و تناقضات عدیده ای را بروز داد و در عین حال، نکاتی چند را یادآور می سازد:
۱. صرف نظر از تمامی ابعاد و جوانب کیفی و کمی، اصل کلاسه بندی (Classification) و اتخاذ درجه بندی (Grading) و اطلاق عنوان بین المللی (International) برای هر جشنواره ای، دلالتی آشکار بر ماهیت استراتژیک (Strategic) آن جشنواره داشته و دارد؛ خواه این جشنواره (Festival) منطبق بر اسناد استراتژیک نظام خاستگاه خود تنظیم و راهبری شده و یا به گونه ای در تعارض با رویکرد آن نظام قرار داشته باشد؛ از این جهت مهم نیست شما در بدنه ی سینمایی کشور نوعی مفرط از سیاست زدگی را در پوشش ظاهری و اتخاذ رویکرد هنر از برای هنر تجربه میکنید؛ بلکه مهم آن است که ویترین و جلوه ی هنری و سینمایی ایران اسلامی با گرید بین المللی در سراسر جهان با چنین جشنواره هایی، قابل مطالعه، پیگیری و مورد دقت جهانی قرار می گیرد و از این جهت سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر به روشنی نشان داد که این ویترین به چه اندازه ناعادلانه چینش و توسط جماعتی معلوم الحال مدیریت می شود و وجهه ی مخدوشی از انقلاب اسلامی در عرصه ی هنر جهانی ترسیم می نماید.
۲. در قاعده ی جشنواره های هنری، همان گونه که در جشنواره جهانی فیلم مونترال (Montreal World Film Festival)، جشنواره بینالمللی فیلم کن (Cannes International Film Festival)، جشنواره بینالمللی فیلم برلین (Berlin International Film Festival) و یا صدها جشنواره ی بین المللی دیگری که در عرصه هنر در سراسر جهان در جریان می باشد؛ در ایران نیز اگر جشنواره ای با گرید و درجه بندی بین المللی ای و طبیعتا استراتژیک، در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران و نه در فروردین و اردیبهشت و یا هر ماه دیگری، تحت عنوان جشنواره بینالمللی فیلم فجر (Fajr International Film Festival) تعریف و تبیین می شود؛ منطقا می بایست به دلیل سطح استراتژیک خود، اهداف استراتژیکی را نیز مد نظر داشته باشد که به جهت وجاهت نام گذاری، خاستگاهی برگرفته از مفاهیم تحول فجر گونه ی نظامات ایران و ماهیت جمهوری اسلامی ایران را در بطن خود داشته باشد؛ حال باید از دوستان و برگزار کنندگان محترم این جشنواره سوال نمود که به راستی اهداف استراتژیک سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر چه بود؟ و یا اصولا چنین اهدافی از برای این جشنواره ترسیم شده است؟
۳. سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر به وضوح نشان داد که این جشنواره به ظاهر جهانی از برای خویش اهدافی استراتژیک متصور نمی باشد؛ یا حداقل آنکه سعی می کند اهداف استراتژیک خود را در سلایق شخصی برگزار کنندگان محترم، خلاصه نماید؛ موضوعی که به نحوی ملموس در گزینش آثار راه یافته به بخش های مختلف این جشنواره قابل مرور و ارزیابی می باشد؛ آثاری که با فقدان حضور هیات انتخاب حرفه ای هنری و سینمایی همراه بوده و بی هدفی مطلق این جشنواره را هویدا می سازد و تا به آنجا مضحک و فُکاهی می گردد که برخی از برگزار کنندگان جشنواره در مورد گزینش بعضی از آثار به صراحت اعلام می فرمایند که با یک نگاه ژرف نگر خویش، اذن ورود این آثار را به بخش های مختلف جشنواره، صادر فرموده اند.
۴. البته شاید عدم تبیین شفاف اهداف استراتژیک و به طور کل، بی هدفی و بی مقصدی جشنواره جهانی فیلم فجر را بتوان به نوعی، موقعیت منحصر به فرد از برای مدبران فرهنگ و هنر دولت یازدهم و متولیان سینمایی کشور دانست؛ مدبرانی که در بهمن ماه سال گذشته، به شدت سعی نمودند تا کارنامه ای پاستوریزه از خود بر جای گذارند و آن قبیل از آثار سیاه را که می توانست به واسطه ی حمایت های مادی و معنوی دولت، عملکرد فرهنگی ایشان را در منظر افکار عمومی مخدوش سازد را از گردونه اکران و حضور در منظر افکار عمومی حذف نمایند و برای دلجویی از صاحبان اثر، آنها را به جشنواره جهانی فیلم فجر آورده و ضمن اکران و استمالت های ویژه، حتی سئانس های اضافی را مشمول ایشان گردانند.
بر این اساس سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر به نحوی واضح و پُررنگ نشان داد که قرار است این رویداد سینمایی، نقش حیاط خلوت سینمای ایران را ایفا نماید؛ حیاط خلوتی که سبب می شود تا مدیران و متولیان فرهنگی و سینمایی کشور، در فراغت و شادمانی خاطر، با گزینش آثار معمولی و کارنامه ی دستکاری شده، اذهان عمومی را در موعد بهمن ماه توجیه سازند و سپس در موعد اردیبهشت سال بعد، به دلجویی از صاحبان آثار معلوم الحال سینمای ایران بپردازند.
۵. مهم نیست که تحلیلهای ما از داشتههای سینمای ایران و آنچه که در بهمن ماه ۱۳۹۵، تحت عنوان سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر شاهد بودیم، چه هست و اصولا ارزیابی ما از بهمن ماه سال گذشته تا اردیبهشت ماه سال جاری چه تغییراتی نموده است؛ بلکه مهم آن است که جشنواره جهانی فیلم فجر، حداقل به پاس عنوان فجر خود، می بایست نمودی جدید از سینمایی متفاوت در جهان باشد؛ سینمایی متفاوت از سینمای سلطه ی جهانی؛ سینمایی که نه به دنبال رنگ و بوی فیلم های سیاسی بوده و نه به دنبال رنگ و بوی جریانات روشنفکری می رود و آثار منورالفکرانه را نُشخوار می نماید؛ سینمایی مستقل که مبتنی بر آرمان های انقلاب اسلامی که می بایست به نفی نظامات سلطه ی شرق و غرب مبادرت ورزیده و استقلال فرهنگی را در عرصه ی سینمای جهان عرضه دارد و البته این سینما نه تنها سینمایی مُلون و رنگارنگ نیست، بلکه سینمایی کاملا واضح و شفاف است که سلایق و طیف های متنوعی از سینماگران پایبند به اصول استکبار ستیزانه را از سراسر جهان می بایست درون خویش جای داده و مستحکم به پیش رود.
۶. متاسفانه سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر نه تنها در گزینش و اکران آثار سینمایی ایران دچار عدول از آرمان های انقلاب اسلامی گردید؛ بلکه در دعوت از آثار سینمای جهان نیز بد عمل نمود و به هیچ عنوان نتوانست مبتنی بر اصول استکبار ستیزانه، به سراغ سینمای شرق و غرب رود و بالاخص در شرایط ویژه منطقه و جهان، آثار قابل قبولی را در جشنواره ارائه و اکران نماید.
۷. عدم تبیین شفاف و یا اصولا فقدان اهداف استراتژیک به گونهای اسباب ضعف سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر و عدول از آرمان های انقلاب اسلامی و اصول استکبار ستیزانه را موجب گردید که در نهایت هیات داوران محترم جشنواره، گزینه مطلوب و شاهکار سینمایی ارایه شده در این دوره از جشنواره را به فیلمی مجعول با عنوان ائو (خانه) اختصاص داده و سیمرغ زرین بهترین فیلم را به این اثر ضعیف سینمایی اختصاص دادند.
۸. قطعا تمامی منتقدان سینمایی بر این امر معترف خواهند بود که ائو (خانه) فیلمی به شدت تلخ و سیاه است که نه تنها نقطه ی روشنی را از برای مخاطب سینمایی متصور نمی شود؛ بلکه سعی می کند تا به نحوی موزیانه و البته به ناحق، اتانازی (Euthanasia) و مرگ خوب را در سبک زندگی ایرانی موضوعیت بخشیده و این امر را با موضوع پیر هراسی (Gerontophobia) در جامعه ی اسلامی تلفیق نماید و با تنگ نظری هر چه تمام، دست و پاگیر بودن کُهنسالان از برای فرزندان خود و والدین کُشی و پدر کُشی را در جامعه ی ایران و به خصوص جامعه ی منضبط و با اصل و ریشه ی تُرک زبان و آذری زبان، به نمایش گذارد و اکنون انتخاب این اثر به عنوان بهترین فیلم جشنواره، ضمن آنکه نوعی هدف گذاری از برای تولید دیگر آثار سینمای ایران خواهد بود؛ اقدامی قابل تامل از برای تقبیح وجهه ی سبک زندگی اسلامی-ایرانی در عرصه ی سینمای بین الملل محسوب می شود.
۹. برگزیدن فیلم ضعیف ائو (خانه) ، صرف نظر از آنکه جایگاه و ابعاد حرفه ای سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر را زیر سوال برد و تعجب بسیاری را در پی داشت؛ بار دیگر بر این واقعیت در سینمای ایران تاکید نمود که عدم وجود ضوابط و قواره های حرفه ای و تدوین اصول و اهداف استراتژیک به گونه خاص سبب افول و تبدیل جشنواره ها به دُکانی از برای داد و بستان عوامل برگزاری و داوران و ... خواهد شد و بودجه ی فرهنگی کشور و بیت المال ملت مسلمان ایران را صرف لابی عده ای و ارتزاق و تامین معاش عده ای دیگر می سازد.
۱۰. انتخاب ائو (خانه) سوای تمام جوانب منفی خود، برای منتقدان فرهنگی و دغدغه مندان انقلاب اسلامی پیامی روشن دارد؛ پیامی شفاف که صریحا اعلام می دارد، نباید خطاهای مشکوک و بعضا فاحش هیات داوران سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر که عموما از بازنشستگانِ آن ورِ آب نشین سینمای ایران محسوب می شوند و یا حضور بی قواره ی تعدادی داور معلوم الحال ایرانی و مجهول الحال خارجی در سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر را نمی بایست به هیچ عنوان موضوعی اصلی فرض نمود و تمام توجه خویش را معطوف سطح داوران و علایق و سلایق ایشان و اصولا چرایی و چگونگی انتخاب این افراد از برای داوری در این جشنواره ها دانست؛ بلکه بایسته و شایسته است تا از این قبیل حاشیه ها فاصله گرفت و از متن اقدامات مدیران بنفش دولت یازدهم، در عرصه ی فرهنگ و هنر و بالاخص سینمای کشور، غفلت ننمود و به صورتی دقیق به ساختار و مبانی ایجاد نفوذ فرهنگی و همچنین شرایط تسهیل کننده ولنگاری فرهنگی در دولت یازدهم و ...را در این ایام بررسی نمود و ابعاد وجودی این گونه موضوعات ریشه ای و حساس در عرصه ی سینمای کشور را مورد ارزیابی قرار داد.
در نهایت باید به این نکته اشاره نمود که اگر چه توجیه نزول مرتبت یک جشنواره از سطح استراتژیک و فروکاست گرید بین المللی آن، خود به تنهایی تدبیری ویژه و امیدی وافر را طلب می نماید، اما قطع به یقین این اتفاق پدیده ای منحصر به فرد در تاریخ مدیریت فرهنگی در جهان خواهد بود؛ پدیده ای قابل تدریس که موجب می شود تا جشنواره بینالمللی فیلم فجر به دورهمی برخی هنرمندان و سینماگران مبدل گردد و زمینه های لازم و البته آرام آرام، از برای تعلیق کلی گفتمان انقلاب اسلامی را در عرصه ی هنر و سینما در آینده ای نزدیک مهیا سازد.
نظرات